۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

پنج رباعیِ مصور پیشکش به خامنه ای بمناسبت سقوط قذافی

سرهنگ معمر القذافی، دیکتاتورِ لیبی، بدنبال قیام پرشورِ مردم ، دیروز 21 اوت 2011 سقوط کرد و از خبرگزاری ها چنین پیدا است که همانند صدام حسین بدنبال سوراخ و پناهگاهی است تا از خشمِ مردم در امان بماند. این در بدری و سیهروزگاری، سرنوشت همهِ دیکتاتورها است. حاکمانی که بجای تکیه بر ارادهِ توده ها، یا همانند مبارک و بن علی و.... دل به قدرت های بیرون از مرز می بندند و یا همانند قذافی و علی عبدالله صالح  م بشار اسد و حکومتِ اسلامی ِ خامنه ای با تکیه بر قدرت سرنیزه و استفاده از ابزارِ سرکوب به بستن دهان ها پرداخته و می کوشند بهر بهایی که شده چند صباحی بیشتر بر عمر حکومت خود بیفزایند.
سقوط دیکتاتورها که از تونس و بن علی آغاز گشت و به اضمحلال مبارک انجامید، انگار سر ایستادن ندارد. شب پیش قذافی هم رفت تا بدنبال آن علی عبدالله صالح یمنی و بشار اسد سوری کاندیدای سقوط بعدی باشند. و شک نداشته باشید که ارادهِ تودها، دیگر بهیچوجه سرِ ایستادن نخواهد داشت و به تهران و بحرین هم خواهد رسید.
پنج رباعیِ مصور که سرایش آن ها از شب پیش و با هجوم انقلابیون لیبی به طرابلس آغاز شده و هم اکنون بپایان رسیده است به حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و اعوان و انصار تقدیم می شود برای درج در تاریخ. تا رهبرِ معظم بر نگردد و بگوید: بسم تعالی کسی چیزی بما نگفت!
 و من می گویم: نگی که بما نگفتی آ و نگی که بما نگفتی!!!!

قذافی و خامنه ای

پایان آمد فصلِ شما ، سید نا
نه! گفت غریو توده ها، سید نا
این معرکهِ فریب بر باد رود
بیهوده زنید دست و پا، سید نا !

بشار اسد و معمر قذافی

تا جغدِ «معمر» از سرِ بام پرید
بشار اسد در غمِ او جامه درید
بر قلبِ «علی صالحِ» ما غصه رسید 
آسید علی از ترس به تنبانش رید!

سرهنگ معمر القذافی،حسنی مبارک و بن علی 

گویا بن علی سر خطِ افتادن بود
اسقاطِ مبارک، غمِ بی شیون بود
در کوزه فتاد «درزی» از خیزشِ خلق
قذافیِ ما، که گاوِ گاو آهن بود

جمع خندان دیکتاتورهای دیروز وفراریانِ گریان امروز

انگار شرابِ غم بجام افتاده ست
بر پوزهِ زورگو لگام افتاده ست
امروز اگر نوبت قذافی بود 
فردا بینی «اسد» بدام افتاده ست!

خامنه ای و بشار اسد

آسید نا! زمان تو دیر شده ست
افتادنتان به حکمِ تقدیر شده ست
آن تخمِ شقاوتی که بر کاشت امام 
خود سر نزده، بحکمِ ما پیر شده ست 

22 اوت 2011

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com