محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلسِ اسلام، در مصاحبه با هفته نامهِ حزب موتلفه مطالب تازه و جالبی را در باره ی آقای احمدی نژاد عنوان کرده است که در نوعِ خود تازگی داشته و بنظر می رسد که می تواند باعثِ شعله ورتر شدن هر چه بیشتر آتش اختلاف میان دولت و مجموعه ی حامیانش از سویی و بقیه ی رژیم از سوی دیگر بشود.
او ادعا می کند که چون اصولگرایان نتوانستند بتفاهم برسند آقای رفسنجانی کاندید شد و نهایتن ما ناچار شدیم در انتخابات نهم ریاست جمهوری و در دور دوم به احمدی نژاد رای دهیم.
با هنر می گوید:
آن موقع اولویت اول ما آقای احمدینژاد نبود، ما آقای لاریجانی را انتخاب کرده بودیم، اما بعد از نتیجه انتخابات مرحله دوم با حمایتی که کردیم بالاخره الحمدلله آقای احمدینژاد انتخاب شد و ما راضی بودیم، خوشحال هم بودیم. احساسمان این بود که باید همه کمکها را به هر صورتی هست به دولت آقای احمدینژاد بکنیم تا ایشان بتواند موفق شود.
باهنر می گوید با توجه به سوابق 20 ساله دوستی با احمدی نژاد من به ایشان توصیه کردم که ژنرال ها و دانه درشت ها را به کابینه اش بیاورد و بهمین خاطر قالیباف، رضایی و لاریجانی را به ایشان پیشنهاد کردم که نپذیرفت و گفت من بدنبال سربازها هستم نه ژنرال ها!
بنظر آقای باهنر احمدی نژاد اهلِ تئوری و ساختارگرایی نبود و بیشتر به افزایشِ تولید گرایش داشت. مثلن او می خواست بهر صورتی که شده قندان تولید کند بدون آن که عوامل و پارامترهای این تولید و مسائلِ پیرامونیِ تولید را در نظر داشته باشند.
آقای رئیس جمهور فردی یک دنده است و قانون را بنا بر میل و اراده ی خود تعبیر و تفسیر کرده و باجرا در می آورد! از همین زاویه در نامه ای که برهبری پیرامون مجلس و عملکرد آن نوشت بر16-17 مورد انتقاد و اشکال دست گذاشت که 16 مورد آن نادرست بود و تنها یکی از آن اشکالات قابل بحث و بررسی تشخیص داده شد و حل گردید!
البته آقای احمدی نژادی که ما امروز می شناسیم با احمدی نژاد سال 1384 فرقی نکرده است. تنها شناختِ ما از ایشان بیشتر شده است.
گروه «فتنه» و «جریان انحرافی» بسرعت در حال نزدیک شدن بیکدیگرند و از این زاویه باید احساس خطر کرد.
«جریان انحرافی» بویژه رهبر شناخته شده آن در نظر داشتند که مجلس را قبضه کنند و پس از آن ریاست جمهوری و قوه اجرائیه را نیز بدست آورند. این شخص- احتمالن منظور آقای باهنر آقای اسفندیار رحیم مشایی باشد- قدرتی فراتر از رئیس دفتر ریاست جمهوری داشته و حتا بیش از اختیارات معاون اول رئیس جمهور عمل می کند. در جریان مسئله ی معاونت در وزارت امور خارجه این جریان تا بدان حد بر وزارت خارجه فشار آورده بودند که آقای صالحی می گفت: ناچارم این کار را انجام دهم.
در مسئله وزیر امورخارجه و انتصابی که انجام شده بود و جریان انحرافی، یک مسئله خاص و ویژه بود که احساس کردیم بدون استفاده از امکان استیضاح حتی با صحبتی که با خود آقای دکتر صالحی کردیم، ایشان هم تقریباً به ما میگفت که چارهای ندارم و باید این کار را انجام دهم، به این دلیل به این نتیجه رسیدیم که اهرمی غیر از استیضاح نمیتواند مانع این کار شود.
و......
ljمتن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر