عکس از جهان ورزش
رژیم اسلامی و دولتِ احمدی نژاد باردیگر نشان دادند که برای جانِ مردم پشیزی قایل نیستند. البته اینان خود بارها و بارها این موضوع را نه تنها در عمل بلکه بیهیچ پروایی با صراحت بر زبان آورده و گفتهاند . نمونه های زیررا بعنوان مشتی از خروار با هم مرور میکنیم:
مصباح یزدی میگوید: اگر همهی مردم به موضوعی رای بدهند؛ اما ولی فقیه آن را قبول نداشته باشد، آن چه باطل است رای مردم است. زیرا رای و نظر ولیِ فقیه، ادامه و استمرار نظر انبیا و ائمه است!معنیِ صاف و سادهی این گفته آقای حضرت مصباح این است که : جانِ همه فدای رهبر.
رهبری نیز جانِ کلام حضرت مصباح را در انتخاباتِ سال 1388 بانجام رساندند.
علم الهدی، در سخنرانی معروفش «اشکنه» میگوید: حکومت وظیفهای ندارد که به مایحتاج مردم رسیدگی کند. دولت و حکومت وظایفِ مهمتری را پیشِ رو دارند. (لینک 1)
مضمون و محتوای این گفتارِ پیشنمازِ مشهد، راست و حسینی این است که بروید کشکتان را ساییده و خود به اموراتتان برسید. اما سهم امام و زکات را فراموش نکنید. خوب مالیات بدهید تا دست ما برای تشنجآفرینی باز بوده و بتوانیم انواع و اقسام تروریسم و تروریست را بگوشه و کنار جهان صادر کنیم. با سرعت زیاد و حجمِ بالا زاد و ولد کنید که گوشتِ دم توپِ ما فراهم شود.
رافضی معلمِ درسِ اخلاق رژیم در سیمای کذا بیشرمانه اعلام میکند که از دولت انتظار نداشته باشید در بازسازی مناطق زلزله زده کمک کند و... (لینک 2
مکارم شیرازی:
اجساد زن و مرد را در یک گور (دسته جمعی) دفن نگنید!
در عمل هم همان است که دیدید: در آغاز نه خود بیاری مصیبت دیدگان شتافتند و نه حتا از پوششِ خبریِ فاجعه خبری بود. کمکهای انساندوستانه کشورها را نپذیرفتند و 24 ساعت پس از وقوع حادثه، دستور توقف کاوش و خاکبرداری را دادند! امری که بیشک به از دست رفتنِ جان تعدادی از هموطنانی شد که زنده زیر آوار مانده بودند.اینان بجای همدردی با مصیبت دیدگان، به «خنده بازار رفتند» و پس از آن به مسافرت زیارتی مبادرت کرده و از آنجا پیام تسلیت برای درگذشت مادرِ رئیس جمهورِ سیرالیون روانه ساختند. گروههای امداد بجای ورزقان، هریس و اهر به دمشق و حومه رفت تا با برپایی بیمارستان، مجروحینِ آدمکشان اسد را مداوا کند. خرمشهر دههها پس از جنگ هنوز ویرانهای غیر قابل سکونت باقی مانده تا حکومت این «شمع» را در غزه و بیروت «روشن کند» . سهم بم و آذربایجان و دیگر مناطقِ زلزله خیزِ کشور هم باید به ساختن خانههای ضد زلزله و مقاوم در ونزوئلا و دیگر کشورها منجر شود. و تازه پس از همهی اینها وزیر بهداشتش گلهمند است که چرا تنها 7% اهدا کنندگان خون ، زنان هستند و این در حالی است که 50% جمعیت کشور زن است!. خانم وزیر خواب نما شده و بیاد آوردهاند که نیمی از جمعیت را زنان تشکیل میدهند. در حالی که این نیمه همانهایی هستند که طبقِ قوانین جاریِ اینان، زنان نصفِ مردانند و دیهِ آنان باندازه بیضهی راست یک مرد مسلمان است، زنان نصف آقایان ارث میبرند. شهادتشان ناقص و نصفه است، در ازدواج 25% مردان مسلمان هستند. چرا که رجال همزمان میتوانند 4 زن داشته باشند . و همهی اینها از آنجا ناشی می!شود که در دین مبین از دیدگاه خدا و پیغمبر رجال «قوامین النسا» هستند! و....
ماهیت رژیم همین است.
اما در این برههی حساس تکلیف چیست؟
خودت برخیز و بر خود ماتمی گیر!
شاید ایجاد کمیتههای مردمی راه حلِ کارایی در این رابطه باشد. این کمیتهها در صورتی که از میان افراد و شخصیتهای خوشنام و معروف تشکیل شوند، می توانند منشا خدمات ارزندهای باشند. البته نباید فراموش کرد که کارایی این کمیته ها زمانی مثمر ثمرتر واقع میگردد که خوشنامانِ محلی را نیز در خود پذیرفته و بکمک آنان کمکها را به نیازمندان واقعی برسانند. تجربهی پیشین ، بم و طارم نشان دادکه سپردن این کمکها بدست عوامل دولتی منجر به حیف و میل کامل آن شده و چیزی نمیگذرد که چادرها و بخاری ها و لباس ها و فرش و... سر از فلان گوشه درآورده و داروهایش نیز در ناصرخسرو فروخته میشود. « پهلوانان» ورزشی، هنرمندان سینما، نویسندگان و دیگر افراد خوشنام میتوانند افراد موثری در سازماندهیِ باز سازی مناطق آسیب دیده، با کانالیزه کردن کمکها نقشی برجسته داشته باشنداین کمیتههام میتوانند با تکیه بر جایگاهِ اجتماعیِ اعضای خود کمکهای مردمی را کانالیزه کرده و در به جایگاهی واقعیاش برساند.
صد البته به ایجاد این
کمیتهها میباید بعنوانِ راهِ حلی موقت نگریست. راهِ حلِ واقعی همانا عبور از این
رژیم است. رژیمی که با ماهیت ضدی مردمیاش تیشه بریشهی کیان کشور زده و نه تنها
جامعهی ما را بسوی قهقرا میکشاند، بلکه به اعمال خود زمینهی اضمحلال کامل کشور
را فراهم میکند.
عکس از سایت 90، برای بهتر دیدن بر روی عکس کلیک کنید.
* حاکمیت نه تنها به وظایف خویش در قبال مردم ایران - این بار در آذربایجان - عمل نکرده است، بلکه با باز گذاشتن دست سپاه و دنبالهاش بسیج، در تلاش است تا سررشتهی کمکهای ارسالی مردم را نیز در دست گرفته و برمبنای سیاستهای تاکنون آزمایش شدهاش وارد عمل شود. کیست که نداند این سیاستها همانا حیف و میل کمکها، دزدی و غارت و به احتمال نزدیک به یقین بازسازی امام زادهها و مساجد و حسینیهها از محل این کمکها است. با توجه به چنین واقعیتهایی است که لزوم برپاییِ هرچه بیشترِکمیتههای مردمیِ مستقل (و در صورت لزوم مخفی) اهمیت مییابد.
لینک 1:
لینک 2:
رهبری نیز جانِ کلام حضرت مصباح را در انتخاباتِ سال 1388 بانجام رساندند.
مضمون و محتوای این گفتارِ پیشنمازِ مشهد، راست و حسینی این است که بروید کشکتان را ساییده و خود به اموراتتان برسید. اما سهم امام و زکات را فراموش نکنید. خوب مالیات بدهید تا دست ما برای تشنجآفرینی باز بوده و بتوانیم انواع و اقسام تروریسم و تروریست را بگوشه و کنار جهان صادر کنیم. با سرعت زیاد و حجمِ بالا زاد و ولد کنید که گوشتِ دم توپِ ما فراهم شود.
مکارم شیرازی:
اجساد زن و مرد را در یک گور (دسته جمعی) دفن نگنید!
اما در این برههی حساس تکلیف چیست؟
خودت برخیز و بر خود ماتمی گیر!
صد البته به ایجاد این
کمیتهها میباید بعنوانِ راهِ حلی موقت نگریست. راهِ حلِ واقعی همانا عبور از این
رژیم است. رژیمی که با ماهیت ضدی مردمیاش تیشه بریشهی کیان کشور زده و نه تنها
جامعهی ما را بسوی قهقرا میکشاند، بلکه به اعمال خود زمینهی اضمحلال کامل کشور
را فراهم میکند.
عکس از سایت 90، برای بهتر دیدن بر روی عکس کلیک کنید.
لینک 1:
لینک 2:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر