شیاد هخا بود!
این لاف که از جنس ِ شغال و شرکا بود
شیاد هخا بود
فرصتطلبی، برگ زنی کهنه قبا بود
شیاد هخا بود
چون بوقلمونی که بصد رنگ درآید
ارژنگ برآید
بازی ِ الیزابت و تکخال ِ سیا بود
شیاد هخا بود
یکباره در آورد سر از غیبت صغری
یا غیبت کبری
از خویش بپرسید که تا حال کجا بود ؟
شیاد هخا بود
بس مردم بیکاره سر ِ کار نشاندند
الفاتحه خواندند
ترفند ِ سر ِ منبر و نعلین و عبا بود
شیاد هخا بود
اسلام همین بود که دیدید و شنیدید
این نیز رسیدید
کاین مائده بایستهی ریش ِ فقها بود
شیاد هخا بود
این خوابگزارِ همه لافآورِ کفبین
این جامِ جهانبین !
الحق که برازای زلیخای شما بود
شیاد هخا بود
روباهِ برون آمده از لانهی تزویر
با داخ داخ و دیر دیر
گویا پدرِ ساحر و رمال و گدا بود
شیاد هخا بود
این سندهی ماسیده که ناگاه درآمد
از چاه برآمد
از خیرِ سرِ دفترِ شهزاده رضا بود
شیاد هخا بود
تا بیخ کلاهی بسر ِ عارف و عامی
بالکل و تمامی
جز آن که به ذهن و خردش چون و چرا بود
شیاد هخا بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر