۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

شیاد هخا بود- طنز















شیاد هخا بود!


این لاف که از جنس ِ شغال و شرکا بود
شیاد هخا بود
فرصت‌طلبی، برگ زنی کهنه قبا بود 
شیاد هخا بود
چون بوقلمونی که بصد رنگ درآید
ارژنگ برآید
بازی ِ الیزابت و تک‌خال ِ سیا بود
شیاد هخا بود
یکباره در آورد سر از غیبت صغری 
یا غیبت کبری
از خویش بپرسید که تا حال کجا بود ؟
شیاد هخا بود
بس مردم بیکاره سر ِ کار نشاندند
الفاتحه خواندند
ترفند ِ سر ِ منبر و نعلین و عبا بود
شیاد هخا بود
اسلام همین بود که دیدید و شنیدید
این نیز رسیدید
کاین مائده بایسته‌ی ریش ِ فقها بود
شیاد هخا بود
این خوابگزارِ همه لاف‌آورِ کف‌بین
این جامِ جهان‌بین !
الحق که برازای زلیخای شما بود
شیاد هخا بود
روباهِ برون آمده از لانه‌ی تزویر
با داخ داخ و دیر دیر
گویا پدرِ ساحر و رمال و گدا بود
شیاد هخا بود
این سنده‌ی ماسیده که ناگاه درآمد 
از چاه برآمد 
از خیرِ سرِ دفترِ شهزاده رضا بود
شیاد هخا بود
تا بیخ کلاهی بسر ِ عارف و عامی 
بالکل و تمامی 
جز آن که به ذهن و خردش چون و چرا بود
شیاد هخا بود

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com