۱۳۹۱ مهر ۱۵, شنبه

اندر باب مجاهدین خلق - نادر کاکاوند


چاپ

اندر باب مجاهدین خلق...! - نادر کاکاوند


اندر باب مجاهدین خلق...!
نادر کاکاوند
«در خجسته ميلاد هشتمين پيشوای تشيع انقلابی، آفتاب تابان خراسان علی بن موسی الرضا عليه السلام، کارزار 15ساله مقاومت ايران و حاميانش در اثبات مشروعيت مقاومت در برابر فاشيسم مذهبی به پيروزی رسيد.» (پیوند خبر)
این سرآغاز بیانیۀ رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران در تارنمای رسمی آن سازمان پس از اعلان کنار گذارده شدن نام آنها از لیست سازمانهای تروریستی از سوی وزارت خارجۀ آمریکا به روز آدینه، هفتم مهر ماه (28 سپتامبر 2012) بود.
آری؛ این همان سازمانی است که روزی یکی از یاران وفادارش (مهدی رضایی) در پیش از انقلاب بهمن 1357، زمانی که 19 ساله بود و به جرم "اشرار مسلح" در دادگاه (1351) محاکمه می شد، و در هنگامی که به همراه ناهارش، نوشابه برای او آوردند، فریاد برآورد و گفت: من این کالای امپریالیستی را نمی خورم!
جالب است که هم اکنون و پس از 40 سال از اعدام او در رژیم پیشین به عنوان "اشرار مسلح"، مادر وی به تلویزیون سازمان مجاهدین خلق آمده و صمیمانه و از ته قلب، پیروزی این سازمان را در خروج از لیست تروریستی وزارت خارجۀ ایالات متحده آمریکا تبریک می گوید!
درست چند ساعت پس از این خبر، مریم رجوی -از رهبران سازمان مجاهدین خلق- در واکنش به تصمیم آمریکا مبنی بر خارج کردن نام این سازمان از فهرست گروه‌های تروریستی در مقر سازمان مجاهدین در شهر "اُوِر سورُواز" در حومه پاریس با آسوشیتدپرس سخن ‌گفت و اظهار داشت: «الان برای همگان مسجل شده‌ است که این اتهامات [تروریسم] نادرست بوده‌ است.» مریم رجوی گفت: به باور او «مهم‌ترین تاثیر خروج مجاهدین از این لیست، در داخل ایران مشاهده خواهد شد.» وی افزود: «موازنه قدرت تغییر خواهد کرد. برای مثال، اولین پیام آن برای مردم ایران این خواهد بود که دیگر از افزایش فعالیت‌ها و افزایش تظاهرات ترسی نخواهند داشت.»
همزمان با پافشاری رژیم جمهوری اسلامی بر ادامۀ غنی سازی اورانیوم (با همۀ نگرانیهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمیIAEA ) و تنگتر شدن دایرۀ محاصرۀ میهن، به جنبش درآمدن برخی گرایشهای جدایی طلب در میان گروههای قومی و برداشته شدن نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی وزارت خارجۀ آمریکا، ایرانیان شاهد نواخته شدن سازهای ارکستری هستند که بر خلاف منافع ملی می نوازند.
باید یادآور شد با توجه به پیشینۀ سازمان مجاهدین در تاریخ سیاسی معاصر ایرانزمین، هنوز پرسشها و نکات تاریک زیادی دربارۀ عملکرد کارنامۀ سیاسی-اجتماعی آنها در ذهن مردم وجود دارد که مبهم باقی مانده اند و رهبران و کادرهای آنها در پیشگاه ملت ایران باید به یک یک آنها پاسخ روشن و دقیقی بدهند.
پرسشها را اینگونه با سازمان مجاهدین خلق آغاز می کنم:

1- پاسخ شما به همکاری تمام و کمال با رژیم صدام حسین در جنگِ هشت ساله بر علیه ایران چیست؟ هنگامی که برادر مسعود، صدام را چونان برادری دیگر در آغوش می کشید و با او که خود را "سردار قادسیه" می نامید، نقشۀ شومِ حمله به ایران و کشتن سربازان بیگناه ایرانی را طرح می ریخت، فکر نمی کرد که اعتبار سازمانش را برای همیشه به زیر سوال می برد؟
2- هنگامی که آنها در سازمان استخبارات عراق با برادران عراقی خودشان همکاری می کردند و به شکنجه و تخلیۀ اطلاعاتی سربازان ایران می پرداختند، در این اندیشه نبودند که دیگر هیچگاه جایگاهی در سیاست ایران نخواهند داشت؟
3- هنگامی که در ماجرای انفال (کشتار کردهای عراقی با کمک ارتش صدام حسین در دهه 90 میلادی) شرکت می کردند، چه پاسخی به حقوق بشرِ ادّعاییِ خود داشتند؟
4- شاید از این دست پرسشها از این سازمان تا به حال زیاد پرسیده شده، اما یک پرسش دیگر که در ذهن هر ایرانی پس از بیرون آمدن نام سازمان از لیست سازمانهای تروریستی و صدور بیانیۀ آنها متبادر می شود، این است که آیا فردوسی آفتاب تابان خراسان است یا امام رضا که نَه فرزند خراسان بود و نَه حتّا می توانست فارسی گفتگو کند؟ چرا سازمان مجاهدین بیانیه خود را به نام فردوسی بزرگ -خالق شاهنامه و زنده کننده زبان پارسی و مردم ایران- آغاز نکرده؟ یعنی مردم ایران باز هم باید یک حکومت مذهبی-شیعی در ایرانِ فردا به رهبری اینان به خود ببینند!؟

برآمد سخن
با یک نگاه ساده و گذرا به دیدگاهها و سیاستهای این سازمان، متوجه خواهیم شد که اینها کاملا واقف به نادانی مسئولان حکومت جمهوری اسلامی بوده و بوی جنگ را شنیده اند.
در سرِ دیگر این نادانی که این سازمان دل به آن بسته، دو رژیم با ماهیت های یکسان هستند: ایران و اسراییل.

پس از سخنرانی بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسراییل) در مجمع عمومی سازمان ملل، کشیدن خط قرمز برای رژیم ایران و درخواست بی پایه و اساس او از جامعۀ جهانی برای حمایتِ بی چون و چرا از اسراییل، بوی جنگ بیشتر به مشام می رسد و نگرانی ایرانیان داخل و خارج از کشور از این بابت هر روز بیشتر می شود.
در این میان شکّی نیست تحریم اقتصادی که قیمت دلار را به بیش از 3000 تومان رسانده (همانگونه که می دانیم تمامی اجناس و اقلام به تبع بالا رفتن دلار در ایران، گرانتر می شوند) مردم ایران را جان به لب کرده؛ اما بیشینۀ همین مردم خوب می دانند که از لولۀ تفنگ ارتش خارجی هم، مردمسالاری بیرون نمی آید.
اینان خوب دریافته اند که اگر نخستین گلوله از تفنگ خارج شود و آتش جنگ دیگری در منطقه برافروخته گردد، دست کم این سازمان برای برنامه های خودش دست به فعالیت (به هر قیمتی) خواهد زد تا حکومت خود (جمهوری اسلامی از مدل سازمان مجاهدین) را برپا دارد.
اما باید اینها خوب به خاطر بسپارند که دستیابی به حکومتی سکولار در آیندۀ ایران، چیزی نیست که ملت بر سر آن چانه بزنند و با توجه به رفتارهای سیاسی-اجتماعی که مجاهدین از خود بروز می دهند، امیدی به بهبود امور به دست آنها نیست و باید گفت:
ما را به خیر شما امیدی نیست، شر مرسانید.

* این مطلب از سایت پیام پارس برداشت شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com