۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

اسلام و دمکراسی




ده سال پیش برادر کاظم انبارلویی، سردبیر محترم آن روزگار رسالت،نوشت:
اسلام و دمکراسی با هم منافات دارد و بزور می خواهند لباس دمکراسی تن اسلام کنند!
چرا  که دمکراسی یک ترفند غربی است ...


گل گفتی ای مرد خدا! این چه عناد است؟
بر کلۀ ما این کله، از بیخ گشاد است

تنبانِ دمکراسی و اسلام؟ چه حرفی ست؟!
این تخمِ ملقلق به دهان ها که نهادست؟

«سوسیال دمکراسی» و ما؟! مجمع ضدین
خود امرِ محالیست، در آن جا که تضاد است

«گیلانیِ» گل گفت که در مذهبِ مختار
سوزاندنِ کفار، ز ارکانِ جهاد است

آزادی و انصاف ز ما چشم مدارید
هرگز ندهد سود دکانی که کساد است

«حقِ بشری» چیست؟ بجز بدعتِ کفار
تعزیر و تعرض، نه ستم، تالیِ داد است

آزادیِ اندیشه؟ عجب فعلِ قبیحی ست
این سندۀ ماسیده ز کون که فتادست؟

آقای «ره» آن ماه نشین، گفت؛ دوصد بار
:«از آنِ خره پول و پله»، عینِ فساد است

بیخود ز پیِ حقِ زنانید، «ولاکن»
در مذهبّ ما حقِ زنان زوزۀ باد است *

از «امر به معروف» اطاعت بتراود
از «نهی ز منکر» خفه باشید مراد است1

حق، حقِ «خودی» هاست، بگویید بفریاد
خمپاره بگورِ پدرِ «غیر خودی» باد!


18 شهریور 1380

* البته ایشان فرمودند: زوزۀ باده!

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com