۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

6 رباعیِ مصور، پیشکش به شخصِ رهبر!


دیروز بیستم اکتبر2011 برابر با 28 مهرماه 1390، سرهنگ معمر القذافی، یکی از معروفترین دیکتاتورهای معاصر، پس از 42 سال ریاستِ خود خوانده بر مردم لیبی، در پیِ مبارزات چندین ماههِ مردم ، بدست انقلابیون در زادگاهش،سرت، اسیر و کشته شد. مرگ سرهنگ قذافی در واقع ادامهِ سقوط دیکتاتورها بود که با سقوط بن علی در تونس آغازشد و بدنبال آن به درهم شکسته شدنِ حکومتِ حسنی مبارک در مصر انجامید. قذافی سومین قربانیِ قیام مردم بود و انگار قرار است که عبدالله صالح یمنی، بشار اسد سوری و خامنه ای ایرانی را به «ویل»ِ نابودی بکشاند.




ای خامنه ای بگو چرا لال شدی 
«خروار» بُدی دیشب و «مثقال» شدی!
«شوک» بود ترا مرگِ «معمر» جانت؟
کاینگونه ملول و منگ و بی حال شدی؟





سرهنگِ شما غرقه بخون شد سید
در «مبرز» * خلق سرنگون شد سید!
غمناک نشسته ای ! مگر نوبتِ توست؟
کاینگونهِ دلت کن فَیکون شد سید؟ 




اول بن علی بود که وارونه نشست
تندیس مبارک از سرِ کینه شکست 
این دلقک «خود شیفته» سر داد بباد
هان نوبتِ توست! آینه گیر بدست! 




ارکان ستم  یقین ببادی بند است
شومی و شکست و ظلم هم پیوند است 
از همتِ رستخیزِ مردم بی شک
شادی به قلوب و بر لبان لبخند است




دیدی بن علی رفت و مبارک بشکست؟
سرهنگِ وقیحِ نامبارک بشکست؟
از سوریه گیری خبری زودترک 
کان غاز دراز قارقارک بشکست!




وقت است که کوبیده و پامال شوی 
از ترس بخود ریده و اسهال شوی
خواهم نشوی کشته بدستِ مردم
در محکمهِ خلق لگدمال  شوی 




 * مبرز همان خلا و توالت است. از قراین برمی آید که سرهنگ قذافی در آخرین روزهای حیاتش در یک کانال فاصلاب می زیست و در همان مکان به اسارت انقلابیون درآمد.

در رابطه به مقام معظم رهبری و مسئله لیبی می توانید لینک زیر را نیز بخوانید:

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com