۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

انقلاب فوتبالی

عکسی از تیم ملیِ بانوان ایران که در همدردی با محرویت ِ حضور بانوان در ورزشگاهها در ایجا قرار گرفت!

از امروز جمعه تیم ملیِ فوتبالِ ایران بازیهای خود را در مرحلهِ گروهی ، در قاره آسیا، جهتِ رسیدن به جام جهانیِ 2014 که در برزیل برگزار خواهد شد، را آغاز می کند. حریف امروز ما، تیم ملیِ اندونزی است که بهمراه قطر و بحرین، 4 تیم این  گروه را تشکیل می دهند. هر چند برگزاریِ هر مسابقهِ ورزشی همیشه انگیزه ای است برای مردم و بویژه جوانان تا ساعاتی از وقت خود را در کنار یکدیگر و با شور و شوق تیم مورد علاقهِ خویش را تشویق کنند، اما برای ما ایرانیان معنا و مفهومی فراتر هم خواهد داشت. در کشور ما که حاکمانش از هر تجمع و تشکلی واهمه داشته و با آن به ستیزه بر می خیزند، برگزاریِ مسابقات ورزشی، بویژه ورزش های پرطرفدار مانند فوتبال، فرصت و مجال بالقوه ای است که در صورت برخورد آگاهانه با آن می توان  از آن بعنوان وسیله ای برای ابراز انزجار و اعتراض به ناشایستگی ها، تبعیض ها و عدمِ صلاحیت و دخالت نابجا در این عرصه و همچنین زیر ضرب بردنِ کلیت رژیم، به فعل در آورده و بکار گرفت. 
ناگفته پیداست که بهره گیری کافی و وافی از این فرصت، دست کم برای  همین امروز دیر است، اما اگر در نظر داشته باشیم که برگزاریِ این مسابقات تازه آغاز شده و در ادامه دوبازی خانگی دیگر  و سه بازی خارج از خانه را خواهیم داشت و در صورت بالا رفتن تیم از گروه دست کم 6 بازی دیگر را خواهیم داشت به اندیشیدنِ در این باره می ارزد تا با در نظر گرفتن همهِ جوانبِ کار، به سازماندهی پرداخته و بهره گیری بهینه از آن را در مدِ نظر قرار دهیم. 
همانگونه که در همین رابطه چند روز پیش عنوان شد، برد یا باخت تیم ما نباید چندان اهمیت داشته باشد. چرا که  بگفتهِ علی کریمی آن 24 سرباز، مانند همیشه، تلاش و از خود گذشتگیِ لازم را خواهند کرد تا بهترین نتیجه را برای مردممان رقم زنند. 
واز همین روی آنها در صورت باخت نه تنها زیر ضرب ما نخوهند بود بلکه این رژیم ضد ورزش و ضد ملی است که باعث شده است تا از شایستگی های آن ها بدرستی استفاده نشود و باید پاسخگوی ما باشد. پس باید با فریادهایی رسا باندبازی های حاکمیت را بچالش کشیده و افشا کنیم و کجا بهتر از ورزشگاها بهنگام بازی و پس از آن؟ بردمان که دیگر گفتن ندارد. پیروز شدیم و بکوریِ دشمنانِ شادی، پای می کوبیم و می رقصیم و بر یکدیگر آب می پاشیم!

                                                                            ***

شعر «انقلاب فوتبالیِ 1» را دوروز پیش در( یک پیشنهاد: انقلاب فوتبالی ) برایتان درج کردم. اینک «انقلاب فوتبالیِ 2» را جهت یادآوری در اینجا می آورم. در همین رابطه  2 نکته را در نگر داشته باشد : 1- «تعالی» فرمانده انتظامی تهران در سال 2001 بود که بارها و بارها جوانان را تهدید کرد. 2 - شیخ محمد خاتمی ، رئیس جمهور آن زمان، با کمال بی شرمی گفت: آشوب گران «یک مشت اوباش و اراذل » هستند!


انقلاب فوتبالی 2

زبانِ حالِ سرانِ رژیم در پیوند با «انقلاب فوتبالی» :

ای توپ! بحقِ پنج تن، پاره شوی
صد پاره شوی چو ما و بیچاره شوی!
آن گونه که ما را به عذاب آوردی
از صحنه به «اوت»  افتی و آواره شوی!

این توپ که خود گرد و مدور باشد
انگیزهِ ترسِ ما و رهبر باشد
بمبی است لگد مال، چو شلیک شود
الحق اثرش ز بمب بدتر باشد!

با این همه رقص و پایکوبی چه کنیم!
با گیسِ بلند و خالکوبی چه کنیم؟
تکفیر سلاحمان، چماق استدلال 
با منطقِ خشکِ پای چوبی چه کنیم!

برای سردار «تعالی» و دیگر سران انتظامیِ تهران که جوانان را تهدید کرده بودند:

تا خیزشِ فوتبالی از راه رسید
شور و شعفِ اهالی از راه رسید
از حنجره ها، خروش ها اوج گرفت
توپ و تشرِ «تعالی» از راه رسید

ما توپ و تشرتان به پسیژی نخریم
ما وعد و وعیدتان به چیزی نخریم
دستانِ شما برایمان رو شده است
صد کشمش تان را به مویزی نخریم

و در پاسخ به آقای رئیس جمهورِ اصلاح طلب و دیگر دولتمردانِ خلافتِ اسلامی که مردم را «یک مشت اوباش و اراذل»نامیدند:

اوباش تویی! رذل تو ! ای یاوه سرای !
یک دم بنگر تو، هر دو گوشت بگشای
این شوقِ شکستنِ سکوت است، ببین!
وقت است که خیزیم دگرباره ز جای !

و اتمام حجتِ مردم به رژیمی که بیش از دو دهه تلاش در بستنِ دهان ها داشت و کوشیده است ذوق و شوقِ جوانان را به مسلخ ببرد:

زان روی که این حکومت از خویش نبود
«تیم ملی» بهانه ای بیش نبود
هر چند که بردِ تیم شوق انگیز است
دل ها هرگز ز باختش ریش نبود

وپایانِ سخن این که:

گیریم که ماهواره ها کور کنید
«اینترنت» ها چون شپش و مور کنید
با ما چه کنید که به رقص آمده ایم
آن « اَنجَزَه ها» داخ داخ و دور دور کنید!

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com