۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

باغِ وحش یا قصیده ی «حدیقه الحیوانیه»


یادمان باشد خمینی را! که رهبر داشتیم
قتل آیین رهبری قد و ستمگر داشتیم
اژدری خونخواره ، سر برکرده از غاری نمور
زانسوی تاریخ، یا از قومِ بربر داشتیم!
تانکِ «چیفتاینی» ز شهرِ اردبیل آمد برون 
«مجتهد» یاوه سرایی از «شبستر» داشتیم
سید علی روباه، رهبر گشته در ایرانِ ما
مایهِ شرمندگی! ای کاش رهبر داشتیم.
«گربه کش» دیوانه ای از ملکِ «خلخال» آمده 
جانی و خونریز، آوخ! ما مکرر داشتیم
«کوسهِ» دریای مکاری، نهنگی حیله گر
مافیا، خونین عبایی همچو اکبر داشتیم
نزد ما مصباح با تمساح توفیری نداشت 
این به آن در، هر دو جانی را برابر داشتیم
آیتِ  الله، گیلانیِ گل، مردِ خدا!
بحثِ شیرینِ لواطش، جمله از بر داشتیم
جان فدا و آستین بالا زده، ای تف به ما!
چون خود آوردیمشان، ای کاشکی سر داشتیم
خاتمی «بمبوله» ای بی خاصیت! مصلح نمای 
یا درختی بی ثمر، بی شاخ و بی بر داشتیم.
«راس پوتینِ» ملکِ دین، «مظلوم» مرگی راستین
چون «بهشتی» نازنینی روی منبر داشتیم!
کوسه و تمساح و روباه و شغال و گورکن
گرگ و کفتار و پلنگ و مار و اژدر داشتیم
بوالحسن خانِ بنی صدری که از موی زنان 
سیخ در ماتحتِ این ستارِ صفدر داشتیم
چکمه پوشی لاف زن، مامورِ دانشگاه کش
دشمنِ مردم، عدویِ کرد و کافر داشتیم
مردِ شیرین مغزِ شهرِ قصه ها «ملا حسن» 
قلقلک بارانِ منبر، زین سبکسر داشتیم
جنت الجنات زانِ جنتی بوده ست، آی!
این نمیر الله  کلاغِ چون سرِ خر داشتیم.
واعظی شیاد از شهر طبس برخاسته 
ره زنی «جنس المکاسف»، مارِ چنبر داشتیم
تا به زهر آلوده شد شیراز و رکن آبادِ ما 
از مکارم ، الفغان این دزدِ شکر داشتیم !
آشِ درهم جوشِ ما کم داشت دلقک پیشه ای
تا ملیجک آمد و این مایهِ شر  داشتیم 
نام او «محمود» بود و از نژادِ احمدی
در مشنگی عین رهبر روی منبر داشتیم
***
باغِ وحشِ دینِ ما الحق بهیمی کم نداشت
این بهایم جملگی از لطفِ داور داشتیم!




هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com