۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

لزوم تجدید نظر در نحوه اجرای طرح هدفمندی یارانه ها


طرحِ حذفِ سوبسیدها، خوب یا بد،آنروز که از سوی رئیس جمهورِ بشدت مذهبی -و آن زمان بسیار مورد تاییدِ آقا- مطرح شد، هیچ گوشِ شنوایی ، هیچ چشم بینایی و هیچ منتقد با ذکافت و تیزهوشی ، همانندی نادر خانِ نعمتی نه بدنیا آمده بود و نه حقِ اظهار نظرِ کارشناسانه ای وجود داشت تا بشنود، ببیند و بشنود! حتا اگر چیزی هم در ذهنِ موج سوارانی از نوعِ نادر نعمتی را جفتک و چارکش می زد، چون هنوز آقای رئیس جمهور از چشم آقا نیفتاده بود، مخالفت و انتقاد و حرف تو حرفِ نورِ چشمیِ آقا آوردن نه جایز بود و نه شرعی!
آما حالا چرا!
وقتِ آن رسیده که آن بنده خدای مادر مرده را از چپ و راست و حتا بوسیله ی دوستان ِ کون یکی تنبان یکیِ دیروزینش به میخ و سیخ و صلابه کشیده و بشیوه حکومت و شریعتِ اسلامیِ ما بیخ دیوار قرار داد! هر چند که این انتقادات و خورده گیری ها، تاریخ گذشته ، بی اثر ، نوشداروی پس از مرگی سهراب و باد هوایی باشد! 
باید این حکومتِ غاصب یک روز و برای همیشه دریابد که در کلیت خود بر مسندی تکیه زده است که سزاوارش نیست و پیش از آن که کار از کار بگذرد «جل و پلاس» و «دفتر و دستکش» را بردارد و برود.
 شکیبای و صبوریِ مردم را حد و اندازه ای است! تا کی می توان با شعارهای توخالی و صدتا یک غاز حکومت ، - با همه ی جناح ها و گوشه-کنارهایش  چه نرم و چه خشن- و با ترفندهای گوناگون و ویرانگر و فاجعه بار ، سر یک کشور 70-80 میلیونی شیره مالید و بر گرده اش سوار شد؟

شفاف ـ نادر نعمتي : هدفمند سازي يارانه ها ، يك راهكار اساسي براي رهايي  از اعتياد بزرگ ملي به نفت و درآمدهاي حاصل از آن است. آيا به لحاظ عملياتي رقم  خوردن چنين سرنوشتي براي ايرانيان در اين مقطع از تاريخ امكانپذير  است؟ حتي اگر ترك اعتياد هم با روش هاي علمي همراه نباشد ، مي تواند منجر به عزا براي خانواده معتاد باشد. اجراي طرح هدفمند سازي يارانه ها قرار بود دو كار اساسي انجام بدهد: ابتدا توليد در داخل كشور به صرفه شود. دوم ميزان بهره وري كار افزايش يابد. 

اما در كنار اجرای  اين طرح ، مديريت طرح ، دچار چند اشتباه استراژيك شد: اول ساختارهاي  حمايتي لازم در حوزه تامين اجتماعي  و بهداشت در حوزه عمومي كماكان ايجاد  نشده است. دوم به دليل واردات بيش  از اندازه بنجل هاي چيني،‌به شدت  به توليدات داخلي ضربه ركود و بيكاري وارد شد. سوم فرهنگ مصرفي كه در طرح هدفمند سازي يارانه ها بايد به مصرف كالاهاي توليد داخل بينجامد، به مصرف بي حدو حصر كالاهاي وارداتي  از ميوه گرفته تا دسته بيل منجر شد. وچهارم:ميزان بهره وري كار در طرح بايد افزايش يابد، متاسفانه نه تنها چنين منظوري فراهم نشد كه آمارها نشان مي دهد ميزان شاخص بهره وري در فاصله ميان سال هاي 1355 تا 1386 تنزل پيدا كرده است. برخي كارشناسان ميزان كارمفيد در بوروكراسي ايران را چيزي حدود 20 تا 30 دقيقه از 8 ساعت كار اعلام كرده اند. پنجم، شيب افزايش قيمت حامل هاي انر‍ژي نيز از مواردي است كه در تحميل ركود تورمي به اقتصاد ايران نقش تعيين كننده اي داشته است. در اين باره قرار بوده است كه سقف قيمت بنزين و گازوييل در يك برنامه 5 ساله و به صورت پله اي به مورد اجرا گذاشته شود. برخي از دولتيان گمان كردند كه اگر با ايجاد شوك درماني ،‌يك بار براي هميشه قيمت بنزين ، گازوييل، گاز، برق و آب را افزايش بدهند ،‌براي هميشه به مسئله وابستگي بودجه به نفت پايان داده اند. اما اين مسئله نه تنها به وابستگي بودجه به نفت پايان نداد، كه با كاهش درآمدهاي دولت در بخش وصول قبوض آب ،‌برق ، گاز ، به دليل عدم پرداخت برخی مشتركان ،‌و قسط بندي آن ها بدون توجه به اين كه پس از ماه اول ، مشتركان با انباشت بدهي چه خواهند كرد؟ ، مشكلات مضاعفي براي منابع درآمدي دولت ايجاد كرد. تفكر دولتي اين گمان را در فكر مي پروراند كه يك سال تنش بهتر از 5 سال تورم انتظاري است. غافل از آن كه در فرآيند 5 ساله مردم قادر خواهند بود خود را باشرايط وفق دهند ، اين درحالي است كه در شوك درماني كه راه حلي منسوخ در بانك جهاني است ، سازگاري با شوك ، به امري محال با توجه به تجارب كشورهاي مختلف در دوره پاياني جنگ سرد ، امكان ناپذير نشان مي دهد.ششم ، ارائه تعاريف غير واقعي و مغاير با شرايط  ايران در باره كار و اشتغال است. دكتر فرشاد مومني در اين باره به واقعيت هاي تلخي اشاره دارد كه ناشي از تفكر ترجمه اي درايران است. درست در شرايطي كه در ايران علوم انساني به شدت مورد نقد است ،‌دولت خود  در حوزه راه حل هاي راهبردي ،‌به علوم انساني ترجمه اي در حوزه اقتصادي  توجه شده است. مومني تاكيد دارد كه مثلا تعريف يك ساعت كار درهفته،  شاخص جديدي است كه براي اشتغال و  بيكاري در سازمان بين المللي كار  مطرح كرده اند. اين تعريف به دليل آن كه كشورهاي صنعتي با 30 درصد جمعيت ، 70 درصد توليد ناخالص جهاني را در دست دارند، شكل گرفته است. براساس اين تعريف كشورهاي پيشرفته در اثر انقلاب دانايي محور با يك شرايط استثنايي تاريخي مواجه هستند. انقلاب دانايي محور اين كشور ها با انقلاب در بهره وري نيز مواجه كرده است. براساس گزارش مومني در اين كشورها ،‌بعضي از عرضه هاي فعاليت هاي اقتصادي به قاعده سطح دانش و سطح مهارت ، مساوي دستمزد پرداختي به يك فرد معين در يك كشور پيشرفته صنعتي كه در بخش هاي پيشرو دانايي محور فعاليت مي كند تا 100 برابر دستمزد همان كار مشابه با همان سطح دانش و مهارت در يك كشور در حال توسعه هم فاصله پيدا مي كند. در اين ترديدي نيست كه بدون سختي ، هيچ پيشترفتي حاصل نمي شود. اما به نظر مي رسد  در شرايط كنوني نحوه اجرای طرح هدفمند سازي به جاي تامين اهداف ، ايرانيان را بيش از گذشته از اصل پيشرفت دوره می کند. در اين باره شايد تجديد  نظر دور از انتظار نباشد .


خرمگس الشعرا: 


شفاف که بافیده ی قلیباف است 
پرت است و یقین تحفه ی کوه قاف است
این پخمه ی گم کرده ی  سوراخِ دعا
                                           از چیست که نامِ تیره اش شفاف است!؟                                                                                  

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com