۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

ضرب و شتم مهدی خزعلی در زمان بازداشت/ مهدی خزعلی : اعتصاب غذا می‌کنم و جنازه ام را بر دوشتان می‌گذارم


منبع: سایت کلمه
چکیده :اما این دوست نزدیک خزعلی شرح می دهد که مهدی خزعلی هنگامی که با آن دو مامور وزارت اطلاعات وارد دادگاه می‌شود مامور وزارت،برگه ای را به قاضی نشان می‌دهد و تلفن قاضی هم به صدا در می آید که دادستان جعفری دولت آبادی،دستور لازم را به قاضی می‌دهد.قاضی بنی حسینی میگوید در حکم پنج روز قبلم اشتباه کرده ام و قرار وثیقه را به بازداشت موقت تبدیل می‌کنم ....


یکی از دوستان نزدیک مهدی خزعلی وبلاگ نویس منتقد و فرزند آیت الله خزعلی که چند روز پیش بازداشت شد شرحی از آنچه در زمان بازداشت بر خزعلی گذشت و روز بعد از بازداشت او ارائه می دهد.
به گزارش کلمه، این فرد اعلام کرد که دکتر چند روز پیش با وی تماس گرفته و پیام داده که بازجویش تلفنی او را به وزارت اطلاعات احضار کرده تا وسایلی که دو سال پیش از منزلش برده بودند را تحویل بگیرد. این فرد به درخواست خزعلی برای همراهی با او اشاره می کند که اگر اتفاقی برایش افتاد شاهدی داشته باشد.
این فرد روز احضار را اینگونه تشریح می کند : به وزارت که رسید،حکم بازداشت را به دکتر نشان دادند، دکتر در جوابشان گفت که این حکم برای ۱۰روز پیش است که چهار روز پیش برای همین، در دادگاه وثیقه گذاشتم. مامور پاسخ داد که باید بازداشتت کنم و دادگاه برای ما اهمیتی ندارد. دکتر اصرار کرد که این حکم غیر قانونی است و من نمی آیم.که ناگهان ۳ نفر بر سر دکتر ریختند و او را بر زمین زدند و بر دستانش از دستبند زدند و به داخل ماشین انداختند،درحالی که یکی روی گردن دکتر نشسته بود و دیگری از آن طرف بروی شکم.مهدی خزعلی را به صورت دارازکش عقب ماشین قرار دادند و پسر نوجوانش بهت زده نگاه می کرد .
وی ادامه می دهد که به دنبال خودروی حامل دکتر خزعلی تا دم اوین می رود و دیده است که وی تا آنجا به همین وضعیت به صورت دراز کش قرار گرفته بود.
وی این صحنه ها را دردناک توصیف می کند و می گوید: دلم می‌خواست فریاد بکشم بگویم ای مردم این فرزند شماست که اینگونه میبرندش،این همان مهدی‌است که دست متملقان و غارت گران را رو کرده است و امروز تاوانش را اینگونه می‌دهد . با خود گفتم اینجا اینگونه برخورد میکنند درون زندان چه خبر است الله اعلم…
وی همچنین روز گذشته به دادسرای دادستانی رفت که دکتر خزعلی را به آنجا آورده بودند. او دیدار با خزعلی را اینگونه شرح می دهد : دکتر را آوردند. ماتم برد،با گردنی که به سمتی خم شده و ورم کرده و کبود،دستبند به دست و با لباس زندان در حالی که دو نفر دو طرفش بودند.
وی به دادگاه خزعلی هم اشاره می کند و می گوید: دکتر در دادگاه دفاع جانانه ای کرده بود.
وی نقل قولی از قاضی بنی حسینی می آورد که گفته بود دکتر را اشتباه بازداشت کرده اند چون من پنج روز پیش برای همین موضوع قرار وثیقه صادر کرده ام و امروز می‌گویم آزادش کنند.
اما این دوست نزدیک خزعلی شرح می دهد که مهدی خزعلی هنگامی که با آن دو مامور وزارت اطلاعات وارد دادگاه می‌شود مامور وزارت،برگه ای را به قاضی نشان می‌دهد و تلفن قاضی هم به صدا در می آید که دادستان جعفری دولت آبادی،دستور لازم را به قاضی می‌دهد.قاضی بنی حسینی میگوید در حکم پنج روز قبلم اشتباه کرده ام و قرار وثیقه را به بازداشت موقت تبدیل می‌کنم .
وی به دفاع خزعلی در دادگاه اشاره می کند که به قاضی گفت که تو … وزارت اطلاعات هستی.با آنکه گردنم ورم کرده و شکسته،تقاضای درمان نمی‌کنم و از امروز اعتصاب غذا می‌کنم و جنازه ام را بر دوشتان می‌گذارم.

هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com