۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

رژیم اسلامیِ ما و بشار اسد



مردم سوریه از چند ماه پیش بپای خاسته اند تا روابط خفقان آور حاکم بر سوریه را تغییر داده و نظمِ نوینی را بجای آن بر جامعهِ خود حاکم کنند.
بشار اسد دیکتاتور حاکم بر سوریه، اما،  در این مدت، نه تنها بخواستِ توده هایی که استوار و خستگی ناپذیر پای بخیابان گذاشته و تغییرات زیربنایی را می خواهند، تن نداده ، بلکه با سبعیتی وصف ناپذیر که ویژگیِ یک  خودکامهِ تمام  عیار است، سرکوب و کشتارِ مردم را در دستور قرار داده و تا کنون هزاران تن را وحشیانه بخاک و خون کشیده است. فشار و انتقادات و حتا تهدیدِ بین المللی و اجماع جهانی برای عقب نشاندن  اسد، تاکنون نتوانسته است کارساز افتاده تا نامبرده را وادار به تن دادن بخواست و ارادهِ توده ها کند! بنظر می رسد که تخیلات قدرت پرستانهِ بشار ملهم  و میراثِ حافظ اسدی باشد که خود را مادام العمر رئیس جمهورِ «برگزیدهِ» مردم نامید و در همان کسوت از جهان رفت!
علیرغمِ آن چه گفته شد، یعنی مخالفت اکثریت قاطع مردم سوریه و افکار عمومی جهانی، حکومت ضد مردمیِ حاکم بر ایران، تنها رژیمی است که از سیاست های ضدِ مردمیِ اسد، پشتیبانی کرده و با صراحت و بی پرده حمایتش را استراتژیک و همه جانبه می داند. رژیمِ اسلامیِ حاکم بر ایران نه تنها دهه هاست که سوخت رایگان و تغذیهِ تسلیحاتیِ سوریه را در دستور داشته و بدان عمل می کند، بلکه آموزشِ آدم کشی و مقابله با خیزشِ مردم را به واحدهای ضد شورش  سوری بر عهده دارد. علاوه بر این ها، بارها و بارها از سوی خبرگزاریهای جهانی، حضور واحدهایی از سپاه پاسداران رژیم اسلامی در مقابله و کشتارِ مردم سوریه اعلام و عنوان شده است. به آتش کشیده شدنِ هر روزهِ بیرقِ اسلامِ خمینی، عکسهای خامنه ای و دیگر سران رژیم  و شعارهای گوناگونی ضد ایرانیِ مردم سوریه  در تظاهرات نیز پای در همین واقعیت ها دارد.
رژیمِ تهران با اراذل و اوباش خواندنِ مردم معترضِ سوریه، بارها و بارها آنان را عامل و آلتِ دستِ «اسرائیل و آمریکا» خوانده و کوشیده است که خیزش سوری ها را نتیجهِ تحریکات خارجی بنمایاند! یعنی درست همان اتهام و ادعایی که علیهِ خیزش های مردم ایران، در طی این 30 ساله  بکار برده است!
دفاعِ صوری  از خیزش های «بهار عرب» و با قصد تفرقه افکنی در آن ها، به امید یافتنِ روزنه ای در راستای نقش آفرینیِ «اسلامِ شیعه» و بویژه در بحرین و تا حدی در یمن که چنین بستر و زمینه هایی در آن ها وجود دارد، مردم ایران را بر آن داشته است تا به استهزا به قیاس کردنِ «رنگ خونِ» مسلمانان این کشورها و مسلمانانِ سوری بنشنند. زیرا بوق و کرنای حاکمیت در دفاع از مسلمانان، بویژه در بحرین و یمن و سکوت و لالمانیِ آنها در مقابل جنایات اسد و قتل عام مردم سوریه چنان شنیع و ناشیانه صورت می گیرد که کتمان آن غیر ممکن است!
جالب اینجاست که در ماههای اخیر، بجز خود حکومت و دولتمردانش، باصطلاح رهبرانِ دینی و مراجع تقلید نیز دست و آستین بالا زده و در حالیکه رذیلانه بر اعمال و رفتارِ ضد خلقی و ضد ملیِ حکومت در رابطه با مردمِ ایران چشم بسته اند؛ همصدا با حاکمیت بدفاع از رژیمِ سوریه و شخص بشار اسد پرداخته اند. یعنی سیاست یک بام و دوهوایی که آشکارا دستِ این مفتخوارگان و دزدانِ بیت المال را رو کرده است!
اما چه کسی است تا نداند که این همه جامه درانی، دودوزه بازی و دفاع ناجوانمردان از اسد بقصد از دست ندادنِ کانال نفوذ در لبنان و تشج آفرینی در فلسطین و بر هم زدن ثبات در منطقه و راه اندازیِ قاچاق اسلحه و مواد مخدر می باشد!



حکومت اسلامی و دولتمردان و آیات عظامش بر آنند که:

تو نیشِ قلم مزن به بشارِ اسد
هان! تیره مکن کارِ من و کارِ اسد
این غازِ دراز  را گرامی می دار!
هرچند کساد گشته بازارِ اسد!

***

بشار چو با ماست به مولا خوب است 
عمامه بسر نیست، ولی مطلوب است
در معرکه چون «امامِ ره» خونخوار است
نزدِ همه رهبرانِ دین محبوب است!

***
هر چند هزار در هزاران آیند 
فریاد کشان و حق پرستان آیند
اسرائیلی اند جمله؛ چون ما گوییم
حتا بلب ار آیهِ قرآن آیند

***
تغییر به «شام و حلب» اندیشه مکن
افعال و خیالِ کافران پیشه مکن
اسلام ز ریشِ این «اسد» آب خورد
اندیشهِ بر کندن این ریشه مکن!


***


بشارکِ ما درس ز ما آموزد
دست و دهنِ خلق بهم می دوزد
عینِ خودِ ما؛ عربده زن، رذل، پلید
بر خرمنِ خلق شعله می افروزد!

در همین رابطه مطالب زیر را از «دوغ و دوشاب» بخوانید:

هر نوع تغییر در سوریه به ضرر اسلام است

سفیر ایران در سوریه: ما تا آخردر کنار بشار اسد ایستاده ایم!


هیچ نظری موجود نیست:

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com